صاحبدلان

متن مرتبط با «ترانه» در سایت صاحبدلان نوشته شده است

یک شعر و یک ترانه

  • در دست گلی دارم، اینبار که می آیمکانرا به تو بسپارم، اینبار که می آیمدر بسته نخواهد ماند، بگذار کلیدش رادر دست تو بگذارم، اینبار که می آیمهم هر کس و هم هر چیز ، جز عشق تو پالوده استاز صفحه پندارم ، اینبار که می آیمابرم همه بارانم ، وی باغ گل افشانمجز بر تو نمی بارم، اینبار که می آیمخواهی اگرم سنجی، می سنج که جز مهرتاز هر جه سبکبارم، اینبار که می آیمسقفم ندهی باری، جایی بسپار آریدر سایه دیوارم، اینبار که می آیمز ان بیهوشی سنگین، وان خواب غبار آگینهشیارم و بیدارم، اینبار که می آیمباور کن از آن تصویر، آن خستگی آن تخدیربیزارم و بیزارم، اینبار که می آیمدیروز بهل جانا ! با تو همه از فردایک سینه سخن دارم، اینبار که می آیم(حسن منزوی)پ ن: این ترانه را "کورش یغمائی" خوانده بود. برای من نوستالژیک و دلنشینه. ولی کلا از آن آهنگهایی نیست که همه پسند باشه. به نظرم به یکبار شنیدن می ارزد. شاید پسندیدید. نویسنده: یاسر تاریخ: یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ / 14:53 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها