من در کنج کافه ای دنج
میان افسون خنده های مستانه فنچ های عاشق
تنهای تنهای غمگین
خیره به فنجانی سفید
پر از تلخی قهوه ای که دوست داشتی
به دنبال رد بوسه ات هستم
بر لب فنجانی که دوست داشتی
تا بوسه زنم بر جای بوسه ات
هر چه میخواهد تلخ باشد
حتی به تلخی روزگار
اینجا ، در زندگی...
جای تو چقدر خالیست
ای بیوفای نیمه راه عزیز
پ ن: بد برداشت نکنید. قضاوت هم ممنوع
این شعر را قراره توی رمانی که دارم می نویسم ، لحاظ کنم. ولی داستان گیر کرده و جلو نمیره.
نویسنده: یاسر تاریخ: دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ / 16:2
صاحبدلان...برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 6