به به

ساخت وبلاگ

دهه کرامت هم شروع شد انشاالله بر همه دوستان مبارک باشه. همسرم میگفت به جای اینکه روز دختر باشه به نظر قشنگتر بود که میلاد حضرت معصومه(س) روز خواهر باشه و میلاد امام رضا(ع) روز برادر. واقعا به نظر من هم اینطوری قشنگتره.

یک شعری دیروز برخوردم که خیلی به دلم نشست حیفم اومد اینجا به اشتراک نذارم. درسته که غم داره ولی دلنشینه. امیدوارم برای شما هم همینطور باشه.

مهدی سهیلی“

“زمستان جدایی“


ای که دور افتادی ز ما،روح من نزدیک توست

چون پرنده روز و شب در خاطرم پر می زنی

هر زمان تنها شوم همراه مهتاب خیال

از افق ها بر در و بام دلم سر میزنی

چون گشایم نامه ات را می چکد غم در دلم

واژه هایت از غریبی ها حکایت می کند

همچو آن نی کز نیستانی جدا افتاده است

بند بندت از جدایی ها شکایت می کند

شب چو تنها می نشینم با خیالت گرم راز

هر نوا آید به گوشم گویم این آوای اوست…

روزها چون بگذرم از کوچه های آشنا

هر کجا پا می نهم گویم که جای پای اوست!

هر شب روشن که ماه دلربا خندد به من،

ای عجب! در چهره ی مهتاب می بینم تویی

خواب نا آرام من آئینه ی تصویر توست

رو به هر سو می کنم در خواب می بینم تویی

در زمستان جدایی روز و شب گویم به خویش

یاد ایامی که با هم نوبهاری داشتیم

الفت شب های ما را روزگار از ما گرفت

ای خوش آن روزی که ما هم روزگاری داشتیم!

ای همای نیک بختی ، سوی من پرواز کن

بی تو اشکم ، سایه ام ، سنگم ، ندانم چیستم…

برگ برگ جان من می لرزد از طوفان مرگ

ترسم آن روزی ز در آیی که دیگر نیستم…!

نویسنده: یاسر تاریخ: یکشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ / 14:9

صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 2 خرداد 1403 ساعت: 17:10